زبانهای خارجی
ناهید اکبرزاده؛ جاناله کریمیمطهر
چکیده
اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم زمان شکلگیری مکاتب هنری جدید در اروپا بود. ظهور رئالیسم ناشی از تغییرات اساسی در فهم جهان و تجدیدنظر بنیادی در رابطۀ بین انسان و جهان بود. در اروپا بعد از جنبشهای کارگری رویکرد نویسندگان و شاعران، که تا پیش از این برپایۀ عقل و استدلال (کلاسیکها) یا تخیلات فردی (رمانتیکها) بود، بهناگاه ...
بیشتر
اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم زمان شکلگیری مکاتب هنری جدید در اروپا بود. ظهور رئالیسم ناشی از تغییرات اساسی در فهم جهان و تجدیدنظر بنیادی در رابطۀ بین انسان و جهان بود. در اروپا بعد از جنبشهای کارگری رویکرد نویسندگان و شاعران، که تا پیش از این برپایۀ عقل و استدلال (کلاسیکها) یا تخیلات فردی (رمانتیکها) بود، بهناگاه تغییر میکند و تقابل فرد با پیرامونش هستۀ اصلی این مکتب ادبی قرار میگیرد. رئالیسم احساسات جمعی و واقعیتهای پیرامون خود را بهتصویر کشید. این مکتب ادبی به شاخههای مختلفی تقسیم شد، ازجمله رئالیسم جادویی، بورژوا، انتقادی، سوررئالیسم، و.... ردپای این مکتب ادبی در آثار نویسندگان ایرانی نیز مشهود است. ایران در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دستخوش تغییرات اساسی سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی شد. ازاینرو، جنبشهای ادبی هم در ایران تغییرات مهمی را پشتسر گذاشت. درپی انقلاب مشروطه، اصلاحات ارضی، ورود صنعت چاپ، ترجمۀ آثار ادبی، و... زبان و سبک نگارش در ایران تغییر کرد. زبان عامیانه، روان، ساده، و طنزآمیز جایگزین زبان درباری و رسمی شد. داستان کوتاه، پاورقینویسی، و رمانهای اجتماعی ـ تاریخی جایگزین ادبیات تعلیمی و الهیات عرفانی شد.